معرفی کتاب، ۱۰: ۱۶۰ سال مبارزه با آیین بهایی؛ اثر فریدون وهمن

«از سال ۱۹۲۸ به بعد، با تحکیم موقعیت رضاشاه، روابط وی با ملایان تغییر کرد. وی که دریافته بود هیچ‌گونه اصلاحاتی با مداخلات ایشان در امور کشور عملی نیست با روشی سخت و خشن سیاست خود را تغییر داد.

‏در سال ۱۹۲۸ وارد حرم حضرت معصومه شد و آخوندی را که روز قبل به همسر رضاشاه به خاطر حجابش بی‌احترامی کرده بود به دست خود تنبیه نمود. از آن پس، با گذراندن قانون لباس از مجلس، مقرر گردید فقط کسانی که امتحان مخصوصی گذرانده باشند حق استفاده از لباس روحانیت دارند…

‏سپس کلاس‌های دانشگاه مختلط شد و سینماها و رستوران‌هایی که زنان را راه نمی‌دادند جریمه گشتند. در سال ۱۹۳۵ سینه‌زنی و مراسم مذهبی را در خیابان‌ها قدغن ساخت و ناآرامی‌های مشهد را با خشونت سرکوب نمود. با شروع این مرحله از سلطنت او، نه فقط وضع بهاییان، بلکه وضع همه‌ی مردم ایران دستخوش تغییر شد.»

‏جملات بالا که در اپیزود دوم از پادکست دیگری‌نامه با نام «دگرباشی ایرانی» مورد استفاده قرار گرفت، از کتاب «صد و شصت سال مبارزه با آیین بهایی» نوشته‌ی فریدون وهمن است. این کتاب با عنوان فرعی «گوشه‌ای از تاریخ اجتماعی- دینی ایران در دوران معاصر» به مستندسازی بهایی‌ستیزی در تاریخ ایران می‌پردازد و جنگ خونین آخوند شیعه را با این آیین نوگرا گزارش می‌کند. اما فریدون وهمن که استاد بازنشسته‌ی دانشگاه کپنهاگن است، گزارش خود را با بصیرت‌هایی همراه کرده است که بسیار فراتر از صرف گزارش سرکوب یک دین می‌رود. در این کتاب همچنین صحنه‌های فوق‌العاده دردناک انسانی شرح داده می‌شود. یکی از این صحنه‌ها، فاجعه‌ی قتل و غارت دسته‌جمعی بهاییان در یزد است:

«در این ماجرا افراد بهایی را برای محاکمه و گرفتن حکم ارتداد نزد مجتهد نمی‌بردند؛ بلکه آنان را به مجرد دستگیری پاره‌پاره می‌کردند! آنچه موجب هیجان مردم می‌شد فقط احساسات دینی نبود بلکه فتوای علماء مبنی بر حلال بودن اموال غارتی مغازه‌ها و خانه‌های بهاییان بود. د این حملات حتی کسانی که سالها از نزدیک با بهاییان معاشرت داشتند و با آنان هم‌غذا می‌شدند نیز شرکت می‌نمودند. بر سر برخی از این قربانیان بخت‌برگشته با درفش سوراخی ایجاد می‌کردند و در آن سوراخ نفت ریخته آتش می‌زدند! سایر انواع شکنجه و کشتن را از فرط شقاوت نمی‌توانم بنویسم. به ندرت زنان و کودکان را می‌کشتند بلکه آنها را به بدترین وضع کتک زده، زخمی و مجروح کرده و در گوشه‌ای با گرسنگی رها می‌کردند تا خود بمیرند. از یک دهکده گزارش داده‌اند که فرزندان بهایی‌ها چندین روز زیر درختی که پدرانشان را کشته بودند گرسنه و بی‌حال افتادند تا آنکه جلوی چشم سایر دهاتی‌ها یک‌به‌یک جان دادند و کسی به فریاد آنها نرسید… از کسی حکایت می‌کنند که مرد مجروح دیگری را روی زمین این سو و آن سو می‌کشید ولی نمی‌دانست بهایی‌ست یا نه! به همه می‌گفت: من تمام عمر مردی گناهکار بوده‌ام. نماز نخوانده‌ام و هرگز کار ثوابی نکرده‌ام و جایم حتماً جهنم بود. این مرد را نباید رها کنم چه اگر بهایی باشد و او را بکشم تمام گناهانم بخشیده می‌شود و جایم در بهشت خواهد بود.»

در این کتاب که نمونه‌های وحشتناکی از این حملات دسته‌جمعی به بهاییان گزارش شده است، به واقعه‌ای اشاره می‌شود که در زمان حکومت ظل‌السلطان، فرزند ناصرالدین شاه در اصفهان رخ داد. ظل‌السلطان بنا را بر بهایی‌کشی می‌گذارد و از همراهی امام جمعه‌ی اصفهان، شیخ محمدتقی نجفی هم بهره‌ی کافی و وافی می‌برد! اما وحشیانه‌ترین این کشتارها، صحنه‌هایی که دلالت بر نوعی جنون یا هیستری جمعی می‌کند، در یزد رخ داد و آنچه شما شنیدید برگرفته از گزارش یک مبلغ مذهبی به نام نایپور مَلْکم بود که در کتاب خود با نام پنج سال در یک شهر ایرانی، این بلاگردان ساختن از بهایی‌ها را شرح می‌دهد. وهمن به گزارش او اضافه می‌کند که ملای جوانی حدوداً سی‌ساله‌، به نام سید محمد ابراهیم که از راه عتبات و از مسیر اصفهان به یزد برمی‌گشت، موقع را برای کسب شهرت مناسب دید. وهمن می‌نویسد:

[ سید محمد ابراهیم] یک روز پس از ورود به یزد که مصادف با ۱۷ ربیع‌الاول و تولد پیغمبر اسلام بود، پس از نماز جماعت به منبر رفت و موعظه‌ی شدیدی علیه بهاییان نمود. بعد از ظهر همان روز جمعیت آزار و کشتار بهاییان را با غارت مغازه‌ها و سوزاندن خانه‌ها و کشتن مردان و زجر و شکنجه‌ی زنان و کودکان آغاز کردند. قتل بهاییان در یزد نمونه‌های شرم‌آوری از قساوت و بی‌رحمی‌ست که نشان می‌دهد تعصبات دینی می‌تواند برخی انسان‌ها را به صورت حیوانی درنده درآورد. مردم یزد، بیش از یک هفته کار را تعطیل کردند و پر گروه‌های خشمناک به طور وحشیانه‌ای شب و روز به شکار بهاییان و کشتن ایشان پرداختند.

در اپیزود بیست و هفتم با نام «بلاگردان» تلاش کرده‌ایم که مفهوم انتقال شر از راه برساختن بلاگردان را از منظر انسان‌شناسی معرفی کرده و با ارجاع به نمونه‌های دردناک تاریخ نزدیک، آنها را ملموس سازیم. کتاب «صد و شصت سال مبارزه با آیین بهایی» از منابع مورداستفاده در این اپیزود بوده است.

تیم پژوهشی گفت‌و‌شنود، مطالعه‌ی این کتاب را به تمامی پژوهندگان ادیان معاصر ایرانی و به ویژه علاقه‌مندان به مقوله‌ی آزادی ادیان پیشنهاد می‌دهد. این کتاب توسط پایگاه اینترنتی آسو، به رایگان برای دانلود، عرضه شده است.