معرفی کتاب، ۷: ستیز و سازش؛ اثر جمشید کرشاسب چوکسی

چگونه زرتشتیان در میهن خود «حاشیه‌نشین» (Marginalized) شدند!

دکتر جمشید کرشاب چوکسی، استاد دانشگاه ایندیانای بلومینگتون در دپارتمان مطالعات اوراسیای مرکزی‌ست. ایشان که خود از پارسیان هند و متولد بمبئی‌ست، لیسانس خود را از دانشگاه کلمبیا و دکترایش را از دانشگاه هاروارد دریافت کرده است.

‏دکتر چوکسی در اثر خود که به فارسی «ستیز و سازش» ترجمه شده، با اتکاء وسواس‌گونه به منابع موجود و مقایسه‌ی میان آن‌ها، تصویری از دگرگونی جامعه‌ی ایرانی و گذار دینی این جامعه از زرتشتی‌گری (بهدینی) به اسلام ارائه می‌دهد. در مقدمه این کتاب، با توصیف مجملی از دشواری‌های روش‌شناختی چنین روایتی مواجه می‌شویم. روایت‌گر باید در نظر بگیرد که غالب تاریخ‌نویسان مسلمان سده‌های بعد، به شرح پیروزی‌های «لشکر اسلام» پرداخته، و بنابراین دست‌کم به مبالغه روی‌آورده‌اند. از سوی دیگر، نویسندگان (دبیران و موبدان) هم که در سمت مغلوب این کشمکش تاریخی نشسته بودند، نمی‌توانستند گزارش‌های کاملاً بی‌طرفانه عرضه کنند و زبانی دینی را در شرح این شکست تلخ به استخدام درآوردند.

‏«ستیز و سازش» تنها یک پژوهش از میان پژوهش‌های موجود در روایت این پوست‌اندازی دینی‌ست که زبانی ساده و موجز را در کنار دانش جدید برای تدارک این روایت به کار می‌گیرد. نویسنده و مترجم فارسی این اثر، تلاش کرده‌اند که از تعابیر جهت‌گیرانه له یا علیه مسلمانان غالب و بهدینان مغلوب بپرهیزند و نویسنده معتقد است که اگرچه تهاجم نظامی، آغاز این دگرگونی دینی و اجتماعی بوده است، اما «سازش» نسل‌های بعد به یک همزیستی دو سویه میان ایرانیان نومسلمان و مسلمانان عرب‌تبار منجر شده است.

‏چشم‌انداز تاریخی این پژوهش، محدود به چهار سده‌ی اول دوران موسوم به «دوره‌ی اسلامی»ست. نویسنده در مقدمه اورده است: «طی سده‌های هفتم میلادی تا سیزدهم میلادی، فرهنگ ایرانی دچار یک رشته تحولات سیاسی، مذهبی و اجتماعی شد. که به موجب آن زرتشتیان از رأس جامعه کنار شده شدند و مسلمانان جای آنان را گرفتند. رویدادها و پیامدهای معینی به مسلمانان – اعم از عرب، ایرانی یا نسلی مرکب از این دو – کمک کرد تا به جامعه‌ی حاکم تبدیل شوند و به طور هماهنگ به اقدام بر ضد زرتشتیان بپردازند که به دلیل مستعمره شدن سرزمین خود، مستحیل شدنش و انتقال یافتن اموالشان به مسلمانان، تبدیل به زیردستان شده بودند… این بررسی پژوهشی‌ست درباره چرایی و چونگی تبدیل زرتشتیان به طبقه‌ای زیردست، منقاد یا دون‌پایه و جامعه‌ای فرودست که نه تنها طی دوران مورد بحث، بلکه همچنین در ادوار بعد دستخوش بحران، کنارزدگی و رانده شدن به حاشیه شد.»

‏در آخرین بخش که عنوان «سخن پایانی» دارد از جمله می‌خوانیم: «… هرچند تغییر شکل جامعه ایران، زرتشتیان را کاملاً از میان نبرد، اما با گذشت چند سده شمار آنها را تا حد اقلیتی بی‌اهمیت کاهش داد. می‌توان گفت که جامعه زرتشتی تا حدی مضمحل شد، زیرا نتواتنست خود را با جامعه رو به تحول سازگار کند… گفته شده است که دسته‌ای از آنها خراسان را به قصد ساحل خلیج فارس ترک کردند و سپس با کشتی به گجرات رفتند… زرتشتیانی که پشت سر آنها به‌جا ماندند، در جستجوی یافتن پناه در مقابل شیوه‌های زندگی اسلامی به نقاط دوردست فارس و کرمان نقل مکان کردند…»

‏نسخه‌ی اصلی کتاب به زبان انگلیسی و محصول انتشارات دانشگاه کلمبیا به سال ۱۹۹۷ است.

ستیز و سازش
‏نویسنده: جمشید کرشاسب چوکسی
‏مترجم: نادر میرسعیدی
‏ناشر نسخه فارسی: ققنوس