حبیبالله القانیان، یکی از صنعتگران برجسته ایرانی، در سالهای پیش از انقلاب ۵۷ بود. او از ایرانیان یهودی بود و در میان یهودیان ایرانی نقش بسیار پررنگی داشت و بین آنان بسیار محبوب بود. اما بلافاصله پس از بهمن ۵۷ او مورد دو اتهام مشخص قرار گرفت: «افساد فیالارض» و«ارتباط با اسراییل». در خرداد ۱۳۵۸ بیدادگاه انقلاب او را اعدام کرد.
اما واقعیت این است که حبیبالله القانیان اعدام شد، یک سرمایهدار یهودی و رئیس جامعه کلیمیان ایران بود. اعدامی که تبعات سنگینی داشت و از جمله عوامل مهاجرت گسترده یهودیان از ایران بود.
کلیمیان ایران در ایران ۳۰ میلیونی نزدیک به ۱۰۰ هزار تن بودند و اکنون در ایران ۸۰ میلیونی، کمتر از ۱۰ هزار تن هستند. این خود نشان میدهد جمهوری اسلامی چه بلایی بر سر یهودیان ایران آورده است.
القانیان قربانی یهودیستیزی خمینی شد. شهرزاد القانیان، نوه حبیبالله القانیان، به صورت مستقیم به نفرت خمینی از پدربزرگش اشاره میکند و میگوید: «هفتساله بودم که پدربزرگم را اعدام کردند. من با دانستن این موضوع بزرگ شدم که یک بیعدالتی در حق او روا داشته شده. … خمینی به غربگرایی در ایران و مخصوصا به پدربزرگم ناسزا میگفت.»
در باب یهودی ستیزی خمینی، موارد بسیار زیادی را میتوان یافت که کاملا تصدیق میکند او چه اندازه یهودیستیز بود.
در بهار ۱۳۴۲ – زمانی که خمینی فعالیت سیاسی خود را به صورت کاملا آشکار علیه پادشاهی پهلوی آغاز کرده بود – درباره یهودیان، و نه اسراییل، چنین گفته بود: «حالا که خطر بر اسلام وارد شده و آن خطر یهود است … آقا ما نمیخواهیم که یهود بر مقدرات مملکت ما حکومت کند، ما نمیخواهیم که مملکت ما با مملکت یهود هم پیمان بشود.»
همین فرد با چنین نگاهی به یهودیان، در زمستان ۵۷ بر مقدرات ایران حاکم شد.
آیا تصور اینکه چه بلایی بر سر یهودیان ایران میآمد، سخت بود؟