حبیب القانیان معروف به حاج حبیبالله القانیان، از سرمایهداران و صنعتگران خودساخته ایران بود که پس از انقلاب اسلامی دستگیر و تیرباران شد. وی که نقش بزرگی در مدرنسازی صنعت کشور و اقتصاد مستقل از نفت در دهه ۷۰ میلادی در کشور ایفا کرد، در زمان پیروزی انقلاب اسلامی حتی در ایران حضور نداشت و اندکی بعد از ورود به ایران، دستگیر شد و ظرف سه ماه بعد طی محاکمهای صوری به اعدام محکوم و بلافاصله به جوخه اعدام سپرده شد.
حبیب از خانوادهای متدین و متوسط یهودی در محله عودلاجان تهران در سال ۱۲۹۱ چشم به جهان گشود. پدرش خیاطی خوشنام و مادرش از خانواده معتبر القانیان بود و حاصل ازدواج این دو، جز حبیب، هفت دختر و پسر دیگر نیز بود که خانوادهای پرتعداد و شلوغ به حساب میآمد. حبیب تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه آلیانس (اتحاد فعلی) که مدرسه کلیمیان تهران است، گذراند و در اواسط تحصیلات دبیرستان و درس را رها کرد و به بازار کار وارد شد. حبیب کار خود را از پادویی شروع کرد تا اینکه به خاطر پشتکارش توانست شرکت تجاری خود را تاسیس کند. القانیان در سال ۱۳۲۸ با دختر داییاش ازدواج کرد که حاصل آن ازدواج نیز سه فرزند پسر و یک فرزند دختر بود.
استعداد وی در تجارت موجب شد که به زودی پیشرفت کند و در اندک زمانی توانست به همراه دیگر اعضای خانوادهاش تجارت خود را شروع کند و به واردات کالاهای ضروری از اروپا و آمریکا مبادرت ورزد. طی این پیشرفت و نام خوشی که وی از خودش در این سالها ساخت، از او دعوت شد تا عضو دو اتاق بازرگانی و اتاق صنایع و معادن شود. از این مرحله به بعد، وی با سایر بازرگانان ایرانی و خارجی در تماس قرار گرفت و همه این ارتباطات هر چه بیشتر موجب رونق صنعت و تجارت وی شد. حبیب که معتقد بود تجارت ایران باید از صادرات نفت مستقل شود، سهم بسزایی در این زمینه ایفاء کرد و یک تنه نقش عمدهای در مدرنیزه کردن اقتصاد و صنعت کشور بازی کرد.
وی موسس پلاسکو، اولین کارخانه پلاستیکسازی ایران بود که بعدتر به بزرگترین شرکت خاورمیانه در این زمینه تبدیل شد و ساختمان آن در چهارراه استانبول تهران اولین برج بلند تهران در آن زمان لقب گرفت. وی همچنین با وارد کردن صنعت آلومینیوم و پروفیل، برج زیبای بلند دیگری را نیز در همان خیابان جمهوری احداث کرد که به ساختمان آلومینیوم معروف است و سومین برج بلند تهران بود. جز موارد ذکر شده و ساختمانسازی از دیگر صنایع و کارهایی که حبیب القانیان انجام داده است میتوان به شرکت تولید لوازم خانگی جنرالاستیل و یخچال جنرالالکتریک، کارخانههای پلاستیک و لوله شمال، شرکت صنعتی روغن نباتی و شرکت صنایع پارس و آمریکا اشاره کرد که تمامی این شرکتها و کارخانهها بر اساس دستاوردهای مدرن صنعتی و تجاری در دنیای غرب اداره میشدند. حبیب کار ساختمانسازی را در اسرائیل هم دنبال کرد و ساحتمانهای زیبا و بلندی در نزدیکی شهر تلاویو در این کشور احداث کرد. این تنها اقدام تجاری وی در آن کشور بود که در اسناد ساواک منعکس شده بود و بعدتر به عنوان موارد اتهامی جاسوسی و کمک به کشتار مردم فلسطین به او تفهیم اتهام شد و موجبات اعدامش را فراهم کرد.
نفوذ اقتصادی بالا و اقدامات انساندوستانه القانیان موجب شد تا به دعوت و پیشنهاد دوستان در سال ۱۳۴۱ در انتخابات شورای کلیمیان تهران شرکت کند و با راهیابی به این شورا در همان سال اول از طرف هیئت مدیره به ریاست این محفل انتخاب شود. حبیب که تا زمان قتلش توسط دادگاه انقلاب اسلامی در این منصب بود، اقدامات مفید و موثری برای جامعه یهودیان انجام داد از جمله تاسیس صندوق ملی انجمن کلیمیان، بازگردانی اموال غصبشده یهودیان، تاسیس کمیته فرهنگی برای تحصیل دانشآموزان تیزهوش یهودی، ایجاد شورای داوری و حل اختلاف کلیمیان، احداث ساختمان انجمن کلیمیان تهران و استفاده از نفوذش برای تصویب قانون تعدیل سهمالارث بانوان یهودی. علاوه بر این موارد که در راستای بهبود وضعیت همکیشانش انجام یافتند، القانیان به انجام اقدامات انساندوستانه دیگری نیز برای اقشار مختلف جامعه مبادرت ورزید که برای نمونه میتوان به تشکیل نهادهای خیریه برای نگهداری از کودکان بیسرپرست و سالخوردگان، تاسیس و بازسازی بیمارستانهای متعدد و ممانعت از ورشکستگی شرکتهای مختلف اشاره کرد. حبیب به طور شخصی هم معمولاً هر روز تا دیر وقت در دفتر خود پاسخگوی نیازهای نیازمندان بود و از هزینههای جراحی ایشان تا کمکهای نقدی به ازدواج جوانان را بر عهده میگرفت.
القانیان یک بار پیش از انقلاب و به اتهام صوری گرانفروشی بازداشت شده بود که این بازداشت ۵ ماه زندان و تبعید را برای وی به همراه داشت.
یک سال پس از این حادثه، همسرش از دنیا میرود. این حادثه به علاوه بیمهریهایی که وی در این دوران متحمل شده بود موجب شد تا ایشان ایران را به مقصد اسرائیل و آمریکا ترک کند. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وی علیرغم توصیه نزدیکانش به ایران بازگشت و معتقد بود کاری نکرده است که بخواهد به خاطر آن محاکمه شود. ولی همان بدو ورود به کشور از طرف دادگاه اسلامی بازداشت شد و طی دادگاهی صوری که چیزی در حدود بیست دقیقه طول کشید به جرم دشمنی با دوستان خدا، محاربه، جاسوسی برای اسرائیل و کمک به کشتار مردم فلسطین محاکمه و به اعدام محکوم شد و بلافاصله به جوخه تیرباران سپرده شد. همچنین به دستور دادستان، تمام اموال وی و خانواده او، مصادره گردید. البته خود حبیب در دادگاهی که اجازه داشتن وکیل را از او سلب کرده بود، از خود دفاع کرد و گفت به ایرانی و به کلیمی بودنش افتخار میکند و باعث افتخار اوست که سهمی در شرکتهای مدرن صنعتی ایران دارد. وی همچنین کمک به دولت اسرائیل را انکار کرد و گفت هیچگاه این کار را نکرده و نخواهد کرد و به هیچوجه با کشتار مردم فلسطین موافق نبوده است. اما همانطور که معلوم بود این دفاعیات موثر واقع نشد و او ساعتی بعد خود را در مقابل جوخه اعدام دید. در وصیتنامهای که از او بجامانده است وی از خانوادهاش میخواهد که به وضع کارگرانش رسیدگی کنند و حقوق عقبمانده آنان را بپردازند و همچنین یک سال برای او دعا کنند.
اعدام حبیب القانیان نقطه عطفی در تاریخ یهودیان ایران بود و او از اولین غیرنظامیان و اولین یهودیای بود که پس از انقلاب اعدام شد. اعدام وی که رهبر جامعه کلیمیان تهران بود و از نفوذ و محبوبیت بالایی در میان این جامعه برخوردار بود تاثیر بسزایی بر زندگی آنان گذاشت به طوری که پس از آن دهها هزار یهودی، ایران را به مقصد کشورهای مختلف از جمله اسرائیل و آمریکا ترک کردند. از صد هزار نفر یهودی که در دوران پهلوی در ایران زندگی میکردند، امروز تنها چیزی کمتر از دههزار نفر در ایران ماندهاند. با اعدام این سرمایهدار بزرگ، روند مدرنیزه کردن صنعت و اقتصاد کشور هم تا مدتها مغفول ماند و بسیاری از سرمایهگذاران ترجیح دادند پول و تجارتشان را از ایران خارج کنند.