به گفته برخی تحلیلگران، رابطه طالبان و جمهوری اسلامی، رابطه دو سلطانی است که در یک اقلیم نگنجند.
تحلیلگری گفته بود: «”رهبر جمهوری اسلامی ایران خود را اولی الامر مسلمین میداند و رهبر طالبان نیز خود را امیرالمومنین جهان اسلام تلقی میکند. دو سلطان در یک اقلیم نگنجند».
این دو گروه سابقه تنش با یکدیگر را نیز دارند. گرچه روابط گرمی نیز با یکدیگر پیدا کردهاند و پس از برافتادن جمهوری افغانستان و رویکارآمدن دگرباره طالبان، جمهوری اسلامی از معدود و نخستین گروههایی بود که این رژیم را به رسمیت شناخت.
اما طالبان و جمهوری اسلامی، علیرغم پیشینه پر فرازوفرود، دارای شباهتهای زیادی هستند.
هر دو گروه بر پایه اصول اسلامی فعالیت میکنند و تلاش در اجرای احکام اسلامی دارند. بر این اساس هر دو گروه به مدارای مذهبی بیتفاوت هستند و با استفاده از خشونت و اجبار، دیدگاههای مذهبی متفاوت با مطلوبیات مذهبی خود را سرکوب میکنند.
هر دو گروه به عنوان یک حکومت اسلامی توصیف شدهاند و به دنبال ایجاد یک نظام حکومتی بر پایه شریعت اسلامی هستند. بر اساس چنین شباهتهایی، رفتار این دو گروه در قبال زنان نیز مشابه است. هر دو گروه بر زنان سختگیرانه عمل میکنند و باور دارند که زنان باید به شیوهای مشخصی زندگی کنند.
در واقع، زنان در طالبان و جمهوری اسلامی به عنوان موجوداتی درجه دوم به شمار میآین
دکتر جلیل روشندل درباره حذف کامل زنان پس از روی کارآمدن مجدد طالبان مینویسد: «تا لحظه ورود طالبان، زنان افغان، ۲۸ درصد کرسیهای پارلمان و ۱۷ درصد کرسیهای سنا را در اختیار داشتند. سه زن افغان مقام وزارت داشتند و ۲۸ زن دیگر در سطوح بالای وزارتخانههای مختلف انجام وظیفه میکردند».
اما در نخستین روزها، ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، اعلام کرد که حقوق زنان در امارت اسلامی «در چارچوب قوانین اسلامی» رعایت خواهد شد.
این یعنی زنان تمامی حقوقی را که بهخصوص در ۱۰ سال اخیر کسب کرده بودند، یکجا از دست میدهند.آیا ممانعت از حضور زنان در پستهای سیاسی در نظام طالبانی یادآور ممانعت از حضور زنان در جایگاههای بالای سیاسی در جمهوری اسلامی نیست؟
از دیگر شباهتهای این دو گروه که ناشی از عدم مدارای مذهبی آنان است، این است که هم جمهوری اسلامی و هم طالبان در روابط با دیگر کشورها، روابطی پرتنش دارند.
از دید دیگر کشورها نیز جمهوری اسلامی و طالبان رژیمهایی عادی به شمار نمیآیند.