اصل «آزادی ادیان» به تبع اصل آزادی شهروندان به عنوان یک حق یک بنیادین، در تمامی کشورهای دنیا پذیرفته شده است؛ حتی در فرانسه نیز که در ۲۰۰۱ قانون ضدفرقهای به نام ابوت-پیکار به تصویب رسید، اصل آزادی انتخاب دین به عنوان عقیده شخصی محترم دانسته شده است. در کشورهایی که یکی از ادیان سنتی به عنوان ایدئولوژی رسمی حکومت میکند؛ مانند رژیم جمهوری اسلامی ایران، اصل آزادی ادیان «اهل کتاب» به تبع قرآن، مورد تصریح قانون اساسی است. آنچه در کشورهای توسعهیافته امروزی میتواند چالشی برای ادیان غیررسمی و همینطور گروههای معنویتگرا باشد، معرفی خود به عنوان مصداقی از مفهوم «دین» است. چنانچه بتوانند به عنوان یک دین به رسمیت شناخته شوند، تحت پوشش حمایتی قانون قرار میگیرند. از جدیدترین و چالشبرانگیزترین نمونهها در غرب، آیین سانتودایم است. این آیین که منشا آفریقایی-برزیلی دارد و از دارویی روانگردان به عنوان بخش ضروری مناسک استفاده میکند، زیر پوشش اصل آزادی ادیان، در برزیل، هلند و برخی ایالتهای کانادا به رسمیت شناخته شده است. (علیرغم اینکه داروی مقدس آنها، از اقلام ممنوعه در نظام دارویی است.)
در حالی که مبنای قانون در کشورهای توسعهیافته، تعریف علمی از دین است، در حکومتی، مانند جمهوری اسلامی ایران، مبنا متن مقدس یک سنت دینی، به نام اسلام است. مبتنی بر قرآن، متن مقدس مسلمانان، برخی ادیان به عنوان ادیان برخوردار از کتاب مقدس، به رسمیت شناخته شدهاند. این ادیان رسمی، شامل بر مسیحیت، یهودیت و مندایی است. مابقی ادیان، خارج از شمول این قانون قرار گرفتهاند؛ بنابراین در معرض تعقیب نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و احکام سنگین قضایی هستند. بنابراین معضل اصلی، پیشفرضگرفتن عقاید یک سنت دینی، برای تعریف «دین» است. اینجا با تعریف ایدئولوژیک دین، به جای تعریف علمی مواجه هستیم؛ در نتیجه، چالشهای بعدی در جوامع توسعهیافته، که ناشی از دشواریهای تعریف علمی است، در جوامعی که صورت ایدئولوژیک یک دین سنتی دست به تاسیس دولت زده است (به تعبیری دین سنتی به نحو ایدئولوژیک کل ساختار دولت را بلعیده)، هنوز مطرح نشده است.
امکان تئوریک تدوین یک چشمانداز حقوقی حمایتگر و جامع، در گام اول، بسته به فراتر رفتن از پیشفرضهای متافیزیکی و ایدئولوژیک و قبول یک دیدگاه به لحاظ تئوریک خنثی است. بنابراین پرسش اول این است:
آیا به لحاظ روششناختی، امکان تعریف علمی از دین، به عنوان یک تعریف کاملا خنثی به لحاظ ایدئولوژیک (هم خنثی نسبت به متافیزیکهای معنویتگرا و هم خنثی نسبت به ایدئولوژیهای ماتریالیستی مانند مارکسیسم و پوزیتویسم و…) وجود دارد یا خیر؟