تعریف اصطلاحات
ادیان رسمی: به ادیانی گفته میشود که از سازمانهای سنتی برخوردارند و حق آنها برای حضور اجتماعی و فعالیت در قانون تصریح شده است؛ مثال: اسلام، مسیحیت و یهودیت.
به لحاظ تاریخی، تمایز میان ادیان رسمی و غیررسمی ریشه در اصطلاح «اهل کتاب» دارد که در اصل اصطلاحی توراتی است و بنابراین اصل اصطلاح، عبری است. در قرآن سی و یک بار این اصطلاح استفاده شده است و در مقابل «امیین» یعنی مردم فاقد سواد خواندن و نوشتن قرار گرفته است. پیامبر اسلام خود را یک «امی» مینامید که از میان «امیین» برانگیخته شد تا به آنان کتاب بیاموزاند. بنابراین با تسامح، این اصطلاح راجع به برخورداری از کتابی مرجع و به تبع آن دانش خواندن و نوشتن یا هنر کتابت است؛ در نتیجه «اهل کتاب» نه فقط مسلمانان، بلکه کلیمیان (یهودیان)، مسیحیان و زرتشتیان را هم دربرمیگرفته است. زرتشتیان که در سنت اسلامی به آنها «مجوس» گفته میشد، گاهی از دایره شمول این اصطلاح خارج بودهاند یا در مورد آنها تردید وجود داشته است. این تردید با قوت بیشتری در مورد صابئین یا مندائیان (پیروان یحیی تعمید دهنده) جاری میشده است.
با فراگیری اسلام و به ویژه قدرت گرفتن حاکمان مسلمان، تفکیک میان اهل کتاب و کافران اهمیت بیشتری پیدا کرد. در مورد زرتشتیان و منداییان که در اهل کتاب بودن آنها تردید وجود داشته است، پرداخت مالیات به حاکم اسلامی (جزیه) گاه رفعکننده مشکل بوده است؛ یعنی در صورت پرداخت مالیاتی مخصوص (جزیه) که غیرمسلمان میپردازد، جان و مال و دینش محفوظ میمانده است؛ میتوان نتیجه گرفت که مناسبات قدرت در تعیین مرز میان اهل کتاب و غیر اهل کتاب، دخالت میکرده است.
یکی دیگر از موارد مورد مناقشه در مورد غیرمسلمانان اهل کتاب، پاکی یا ناپاکی بدن آنهاست. عالمان مسلمان در این مورد دو دسته شدهاند: آنها که به استناد برخی آیات و احادیث، بدن یهودیان و مسیحیان و زرتشتیان را نجس تلقی میکنند و آنها که پاک تلقی میکنند.
همین مناقشه، در مورد حرمت یا جواز ازدواج دائم با زنان اهل کتاب غیرمسلمان هم وجود دارد. غالب عالمان متاخر اسلامی، حکم به جواز ازدواج موقت با زنان اهل کتاب و حرمت ازدواج دائم با آنها دادهاند. چنین حساسیتهایی آشکارا نشان میدهد که اولا اهل کتاببودن یا نبودن، خط قرمز نهایی است. ثانیا، مصداق بارز کتاب مقدس و مرجع، قرآن است و کتابهای مقدس دیگر نظر به اینکه تحریفشده ارزیابی میشوند، در رتبه بعد اهمیت قرار میگیرند. چون چنین است، در خصوص برخی احکام (پاکی و ناپاکی بدن اهل کتاب، حیوان قربانیشده توسط آنان و ازدواج با آنان) نظرات متفاوتی وجود دارد. پیداست که جریان اصلی در فرهنگ دینی در این قسمت از سیاره که قلمرو حاکمیت ادیان ابراهیمی است، در وهله اول خود را با کتاب مرجع و مقدس متمایز میسازد، ثانیا مصداق بارز کتاب مرجع و مقدس را قرآن میشمارد.
ناگفته پیداست که این همان تمایز میان «خودی» و «غیرخودی» یا دیگری است؛ به عبارت دیگر، «دیگری» در فرهنگ رسمی، بر مبنای کتاب مرجع تشخیص داده میشود. میتوان گفت ادیان غیراسلامی که کتاب مرجع و مقدس دارند (مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان و همینطور تا حدی صابئین) جایی میان خودی و غیرخودی میایستند. آنها «دیگری» مطلق نیستند و بنابراین با پرداخت مالیات مخصوص به حاکم مسلمان میتوانند خودی شمرده شوند. «دیگری» مطلق همان کافران یا مشرکان هستند که صرف حضور فیزیکی آنها در جامعه نامطلوب و ممنوع است و حاکم مسلمان مامور به جهاد با آنان برای پاککردن جامعه از «لوث» وجود آنان است. اصطلاحات پاکی و ناپاکی (نجاست) که اصطلاحاتی جهانی و بسیار آشنا در سنتهای دینی و فرهنگی سیاره است، غالبا بر خودی و غیرخودی منطبق میشود. دستکم یکی از پژوهشگران اعتقاد دارد که از راه تعریف قلمرو پاک و ناپاک، سنتهای دینی جهان خود را برمیسازند و قواعد آن را تدوین میکنند. ماریا داگلاس در کتاب «پاکی و خطر: تحلیلی از مفاهیم نجاست و محرمات»، دامنه پژوهش خود را بسیار فراتر از ادیان ابراهیمی و منطق درونی آنها میبرد و به این نتیجه میرسد که با تعریف پاکی و ناپاکی، سنتهای دینی نظم را در درون قلمرو خود حاکم میکنند.
اما در قلمرو مورد نظر ما، یعنی ایران، قانون اساسی حاکم بر کشور، به تبع قرآن، سه دین یهودیت، مسیحیت و زرتشتیگری را به رسمیت میشناسد. پیروان این آیینها مطابق با اصل سیزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی، میتوانند آیینهای خود را اجرا کنند و در داخل مرزهای اسلامی مجاز به زندگی و عمل به دین خود هستند. این ادیان رسمی چهارگانه، به ویژه اسلام، مسیحیت و یهودیت، در طیف وسیعی از انگارهها با یکدیگر خویشاوندی و اشتراک دارند؛ باور به یگانگی خداوند (با کمی تسامح نسبت به مسیحیت که اقنومهای سهگانه را طرح میکند)، باور به وجود پیامبرانی که حقیقت را موعظه میکردهاند به عنوان حاملان تاریخی دین و همینطور باور به وجود زندگی پس از مرگ. حرمت یا دستکم کراهت توسل به جادو برای تاثیرگذاری بر مشیت خداوند، میان آنها مشترک است. نوعی برجستگی مقام یا جایگاه مرد در مقایسه با زن، در اغلب آنها موعظه شده است (به عنوان نمونه، پیامبران همه مرد میباشند و در عهد عتیق، نمونهای مانند دبوراه که نبوت میکرد استثنا دانسته شده است). در همه آنها تجسم خداوند در نقوش یا تصاویر ملموس، مانند مجسمهها (بتها) یا مطلقا خطا و یا دستکم مشکوک و مکروه دانسته شده است.
این اشتراک یا خویشاوندی، محصول روندهای دراز تاریخی است و علاوه بر این، بنا به اعتقاد پیروان این ادیان، محصول یکسان بودن سرچشمه این ادیان، یعنی صدور محتوای آنها از ناحیه خداوند است. در ایران، این ادیان از سازمان رسمی برخوردار هستند و باورمندی و ناباورمندی بر اساس تقید به اصول معرفتی آنها و ارتباط تشکیلاتی با این سازمانها تعریف میشود. به تبع این فرهنگ دینی که به ویژه پس از ۱۳۵۷ در ایران، موفق به تشکیل حکومت شده است، تمامی سازمانهای دیگر و از جمله رسانههایی که به تولید محتوا مشغول هستند، میبایست خود را با معیار و محک این فرهنگ دینی هماهنگ کنند. بنابراین میزان دسترسی به رسانهها هم تا حد زیادی وابسته به باورمندی به ادیان رسمی است.
باورمندان: در این متن، باورمندان به کسانی اطلاق میشود که پیرو ادیان رسمی و بنابراین به جریان اصلی (mainstream) فرهنگ دینی هر مقطع زمانی مفروض از جامعه متعلق هستند.
ادیان غیررسمی: ادیانی که از سازمان برخوردارند اما جایگاه قانونی تثبیتشده ندارند.
ناباورمندان: در این متن به پیروان ادیان غیررسمی گفته میشود که در حقیقت به انگارههای جریان اصلی فرهنگ دینی باور ندارند. آنها به عنوان اعضای یک خردهفرهنگ دینی که با فرهنگ مسلط جریان اصلی زاویه دارند، از دید رسانههای جریان اصلی و مخاطبان آنها، بیاعتقاد یا ناباورمند قلمداد میشوند.