معرفی کتاب، ۵: کوش پیل‌دندان، اثر ساقی گازرانی

ایرانیان حتی تا امروز، وقتی می‌خواهند یک دیگری مطلق و کاملاً منفی را معرفی کنند، نام ضحاک را می‌آورند. شیوه‌های روایت‌شناختی و شگردهای داستان‌پردازانه برای ساخت یک شخصیت مثبت یا منفی، در هر سنت فرهنگی، کم و بیش قابل تحقیق است و تا آنجا که به ایران مربوط می‌شود خود سنت شاهنامه‌نگاری می‌تواند نشان دهد که یک قهرمان کی‌ست و باید چه خصوصیاتی داشته باشد تا ذهنیت ایرانی او را به عنوان یک قهرمان یا ضدقهرمان به رسمیت بشناسد.

ساقی گازرانی، اسطوره‌شناس و شاهنامه‌پژوه معتقد است که تبار یک شخصیت در این مورد فوق‌العاده مهم است. اگر این شخصیت یک قهرمان باشد، باید تبار شاهانه داشته باشد و اگر نه تبارش به موجودی اژدهاگون مانند ضحاک می‌رسد. ضحاک خود ضدقهرمانی‌ست که صفات غیرانسانی دارد و دو مار روییده بر شانه‌هایش به ماهیت هیولاوارش دلالت می‌کنند. بنابراین زدودن صفات انسانی از یک کاراکتر، شگرد دیگری برای بازنمودن او به عنوان یک ضدقهرمان است. ساقی گازرانی می‌نویسد:

«در جهان باستان به طور کلی و در جهان ایرانی به طور خاص، داشتن گوهر اصیل یکی از پیش‌شرط‌های رسیدن به قدرت سیاسی‌ست. از آنجا که گفتمانِ تاریخیِ گذشته‌یِ ایرانِ پیش از اسلام، در سنت شاهنامه‌نگاری تبیین می‌شود، برای سرهم کردن یک تبارنامه به قصد مشروعیت‌یابی، شخص باید مدعی شود که از تبار یکی از پادشاهانی‌ست که به این سنت تعلق دارند. تنها پادشاهان و سلسله‌ها نیستند که ناگزیر بودند حکومت خود را به یکی از شخصیت‌های سنت شاهنامه‌نگاری پیوند زنند؛ بلکه مدت‌ها پس از سقوط ساسانیان، وقتی تاریخ‌های محلی مناطق مختلف ایران برای بنیان‌گذاران مناطق مربوطه‌ی خود هویت‌سازی می‌کنند، بدون استثناء به سراغ یکی از شخصیت‌های سنت شاهنامه‌نگاری رفته‌اند.»

در اپیزود پنجم دیگری‌نامه با نام «هویت سیاسی و دروغ‌های سیاسی» به یکی از این تبارنامه‌ها یا شجره‌نامه‌های محلی پرداختیم؛ این تبارنامه رساله‌ای بود به نام صفوه‌الصّفاء اثر ابن بزاز که مولف و ویراستاران بعدی‌اش، تلاش داشتند ادعا کنند که شیخ صفی‌الدین اردبیلی که نیای خاندان صفوی بوده، نه تنها شیعی‌مذهب بوده بلکه تبارش به امام هفتم شیعیان، امام موسای کاظم می‌رسد. در همان اپیزود تحلیل دقیق احمد کسروی را شنیدید که نشان می‌داد چرا این تبارنامه دروغین است و صرفاً برای خرید اعتبار برای حکام وقت، یعنی حکام صفوی ساخته شده تا از طریق شیعی بودن، سید بودن و حتی نواده‌ی امام هفتم شیعیان بودن، مشروعیت سیاسی سلسله‌ای را ثابت کنند که اکثر مردم ایران را به زور شمشیر شیعه کرده بود. این موضوع خود قابل تأمل و قابل پژوهش است که علیرغم سنت شاهنامه‌نگاری و تبارنامه‌های متکی بر آن، از جایی به بعد در سنت ایرانی، اتصال به خاندان پیامبر اسلام منشأ مشروعیت تلقی می‌شده است. یعنی در حالی که بهدینان راسخی مانند آذرفرنبغ و یارانش حتی در قرن سوم هجری قمری، اسلام را به عنوان جهودیت سوم معرفی می‌کردند و هر سه دین ابراهیمی را هم به ضحاک نسبت می‌دادند، روزگاری فرارسید که ارتباط خونی با پیامبر اسلام، سرچشمه‌ی وجاهت و مشروعیت شد.

ساقی گازرانی در پژوهش خود با نام کوش پیل دندان که نقلی از آن را ملاحظه کردید، نکته‌سنجی‌های بیشتری در خصوص شگردهای روایی ساخت کاراکتر مثبت و منفی در جهان ایرانی می‌کند. کوش پیل‌دندان نام یک ضدقهرمان است که روایتی منظوم از داستان او را مدیون شاعری به نام ایرانشاه در دربار سلجوقیان هستیم. داستان کوش پیل‌دندان اصالتاً می‌بایست داستانی مربوط به دوره‌ی ساسانی بوده باشد. این کاراکتر، که فرزند پادشاهی به نام کوش است و در مجموع نماینده‌ی سلسله‌ای به نام کوشانیان که ابتدا به مرکزیت بلخ و سپس به مرکزیت شهری به نام کوش در شرق ایران حکومت می‌کردند، با ساسانیان زد و خوردهای نظامی داشتند. کوشانیان بنا به قرائن تاریخی، نهایتاً از ساسانیان شکست می‌خورند و پادشاهانی دست‌نشانده‌ی ساسانیان بر آنها مسلط می‌شوند. اما به نظر می‌رسد سازندگان داستان کوش پیل دندان در دوره‌ی ساسانیان، تلاش می‌کردند که با خلق یک ضدقهرمان به نام کوش پیل دندان، از کوشانیان یک «دیگری متخاصم» یا دشمن بسازند که نهایتاً تسلیم شده و به بخشی از جهان ایرانی مبدل می‌شود.

نشانه‌ی اینکه کوش پیل دندان یک ضدقهرمان است از دندان‌های نیش بزرگ او پیداست! او دندان‌های بزرگی شبیه فیل دارد و از این حیث واجد صفتی غیرانسانی‌ست. اما از آن مهم‌تر اینکه کوش پیل‌دندان، برادرزاده‌ی ضحاک وانموده می‌شود! به عبارت دیگر، پدر کوش پیل دندان که آن هم نامش کوش است، برادر ضحاک است و توسط ضحاک به فرمانروایی بر چین در شرق ایران منصوب شده است!

بنابراین یک بار دیگر می‌بینیم که خالقان ایرانی این داستان ایرانی در دوره‌ی ساسانیان، برای برساختن یک چهره‌ی منفی، تبار او را به ضحاک رسانده بودند. اما اگر کوش پیل دندان برادرزاده‌ی ضحاک باشد، پس کل ماجراهای او هم باید در دوران ضحاک و جنگ فریدون با او رخ داده باشد. به عبارت دیگر، اگرچه داستان به دلایل سیاسی و علیه یک دولت معاصر به نام کوشانیان ساخته شده بود، اما وصل کردن تبار کوش پیل دندان به ضحاک، برسازندگان داستان را ملزم می‌کند که از کاراکترهایی نام ببرند که مطابق با روایت مشهورتر جنگ فریدون و ضحاک، در آن دوران می‌زیسته‌اند. عقب بردن زمان داستان، و رساندنش به همان گذشته‌ی مطلق، برای تأکید بر وجه اهریمنی دولت متخاصم است. مخاطب داستان در دوره‌ی ساسانیان، از اشارات تاریخی می‌توانست بفهمد که صحبت بر سر کدام خاندان و کدام دولت است و تبارنامه‌ی تراشیده شده برای آن دولت، ماهیت کاملاً منفی آن را تأیید می‌کرد.

کتاب «کوش پیل دندان: خلق یک ضدقهرمان» به تالیف ساقی گازرانی و ترجمه سیما سلطانی و به همت انتشارات مرکز از سال ۱۳۹۹ در دسترس اهل پژوهش است؛ این کتاب که حجیم هم نیست در حیطه‌ی علائق اسطوره‌پژوهان، روایت‌شناسان و ادبیات فارسی‌ست. تیم پژوهشی گفت‌وشنود مطالعه‌ی آن را توصیه می‌کند.

گفتنی‌ست که از این پژوهش در اپیزود بیست و سوم دیگری‌نامه با نام «خورشید دو نیم می‌شود» استفاده شده است؛ این اپیزود در سال نوی خورشیدی منتشر خواهد شد.