«رضا شاه توانست در دورترین گوشه کشورش محبوب باشد و ترس بر دلها اندازد! برای تبلور تواناییهای درون ایرانی، هر دو حس باید یکجا به سراغ او بیاید. چون هنگامی میتوان بر تاثیر فلجکننده فلاتی عظیم که سه برابر خاک آلمان است و در چنگال کویرها و باتلاقهای نمک و بیابانهاست، و آب و هواهای کاملا متضاد دارد، چیره شد که ترس از خشم فرمانروا، بیشتر باشد از رویاروییهای جغرافیایی و اقلیمی.
و تردیدی نیست که ایرانی امروز از رضاشاه بیشتر میترسد تا رنج کار و گرمای سوزان. و تقریبا میخواهم بگویم: ایرانی از فرمانروا، بیشتر از مرگ در بیم است. با ترسی که فقط با اجرای دقیق عدالت و تنبیه هر کسی که شانه از زیر بار مسئولیت خالی میکند، عشقی ریشهدار به وابستگی و بهتِ آمیخته به شوق، نسبت به کسی که ایران را دوباره به کشوری آزاد، محترم و پیشرفته تبدیل کرده است، در پیوند است.»
سفرنامه والتر هینتس، چنانکه خود در مقدمه مینویسد، محصول اجابت کردن شوق دیدار سرزمینی بود که تا پیش از آن، فقط از راه کتاب و پژوهش با آن آشنا شده بود.
پرفسور والتر هینتس، متخصص در تاریخ ایلام باستان و همینطور هخامنشیان که کتاب مشهور او به نام «داریوش و پارسیان» توسط شاگرد ایرانیاش، پرویز رجبی و با نام «داریوش و ایرانیان» معرف حضور علاقهمندان تاریخ باستانی ایران است، در دوران رضاشاه به ایران سفر کرد و از شهرهای بسیاری دیدن کرد. تاریخ امضای هینتس در مقدمه سفرنامه خود، اکتبر ۱۹۳۸ است. یعنی یک سال پیش از آنکه جنگ دوم جهانی آغاز شود. در مقطعی که هینتس به ایران سفر کرده بود، مناسبات رو به گسترش اقتصادی و فنی میان ایران و آلمان، موجب شد که او هموطنان صنعتکار خود را در گوشه و کنار ایران بیابد و با آنها دوستی صمیمانه ایجاد کند.
چاپ اول سفرنامه والتر هینتس متعلق به پاییز ۱۳۹۰ است و به همت انتشارات ایرانشناسی منتشر شده است. اگرچه تاریخنگاران در بازسازی تاریخ دراز ایران همواره از سفرنامهها و یادداشتهای مستشرقین بهره بردهاند، اما حضور هینتس در عصر پهلوی اول در ایران و مشاهدات دقیقاش از نوسازی کشور، در این عصر که بسیاری از ایرانیان آرزوی اعادهی آن شکل از مدیریت سیاسی را میکنند، میتواند مورد توجه ویژه قرار بگیرد.
هینتس که پژوهشگری جدی بود و با تاریخ فرهنگ و هنر ایرانیان آشنایی فوقالعاده داشت، علیرغم دیدگاه سیاسی منفی دانشجویان ایرانیاش – منجمله پرویز رجبی که مترجم آثار او به فارسی نیز هست – از عصر پهلوی اول و دوم، به نیکی یاد میکند.
مطالعه چنین اثری برای ایرانیان، در حکم نگریستن به خود از پشت عینک محققانه اروپاییان است و میتواند به بهبود کیفیت گفتوگوی «ما» ایرانیان با خود نیز منجر شود.