جمهوری اسلامی مدعی است باورها و ادیانی چون مسیحیت یا یهودیت را محترم میشمارد. اما واقعیت این است که این ادیان و مذاهب تا زمانی محترم هستند که تبعیض موجود در کشور را بپذیرند و از حقوق بدیهی خود به عنوان یک باور و مذهب دست بشویند.
جمهوری اسلامی به مبلغان شیعه اجازه میدهد تبلیغ کنند و مسیحیان و بهائیان و یهودیان و اهل سنت و دیگر باورمندان را به مذهب شیعه دعوت کنند. اما این اجازه را به مبلغان آن ادیان نمیدهد! نمونهای آشکار از یک تبعیض که چنان جا افتاده است که جمهوری اسلامی ابایی از بگیر و ببند بر اساس آن ندارد. ستمی که در ایران بر نوکیشان مسیحی میآید دقیقا از همین سنخ است.
جمهوری اسلامی از مسلمانشدن مسیحیان ایرانی استقبال میکند اما به مسلمانزادگان ایرانی اجازه نمیدهد مسیحی شوند و اگر چنین فرایندی آشکار شود، نوکیشان بازداشت میشوند. علیرضا نورمحمدی یکی از این نوکیشان مسیحی است که از سال ۱۳۹۶ تاکنون درگیر زندان است. در آغاز در پاییز ۱۳۹۶، ایرنا، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، در یک سناریوسازی امنیتی مدعی شد که علیرضا نورمحمدی و دوستان نوکیش او در جهت تبلیغ مسیحیت از کشورهای خارجی هدایت میشدند.
بر اساس این سناریوسازی امنیتی، در آذر ۱۳۹۶ پنج تن از نوکیشان مسیحی – از جمله علیرضا نورمحمدی – در کرج بازداشت شدند و حتی محل کسب تعدادی از این شهروندان نوکیش نیز پلمپ شد. در زمستان ۱۳۹۷ نورمحمدی و سه تن دیگر از دوستان او به چهارماه حبس محکوم شدند. اما بارز بود که دستگاه تامین امنیت جمهوری اسلامی، حضور آزادانه نوکیشان مسیحی در شهر مهمی چون کرج را برنخواهد تابید. از دید آنان چهار ماه حبس کفایت لازم را نداشت.
نبایستی فراموش کرد که تنگنظری مذهبی صرفا باور عقیدتی روحانیت حامی جمهوری اسلامی نیست بلکه این تنگنظری با باورهای حاکم بر ساختارهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی نیز گره خورده است. بر این اساس بود که در یک یورش اطلاعاتی دیگر در پاییز ۱۳۹۹، دگرباره کرج شاهد بازداشت ۱۲ نوکیش مسیحی بود که این بار نیز علیرضا نورمحمدی بین آنان بود.
در تابستان ۱۴۰۰ بود که شعبه چهارم «دادگاه» انقلاب کرج علیرضا نورمحمدی و سه تن دیگر از همباوران او، هر کدام را به پنج سال زندان و پرداخت ۴۰ میلیون تومان جزای نقد محکوم کرد. اتهام؟ «فعالیت تبلیغی و آموزشی انحرافی مغایر شرع مقدس اسلام». علیرضا نورمحمدی مجبور به گذران چند سال حبس است چون به اسلام باور ندارد؛ چون به مسیحیت ایمان آورده است.
کافی است تصور شود در یک کشور غربی مانند ایالات متحده آمریکا، شهروندی مسیحی به اسلام ایمان بیاورد و دولت مستقر این شهروند را به علت ایمان به اسلام به پنج سال حبس و ۴۰ هزار دلار جزای نقد محکوم کند.
واکنش جمهوری اسلامی چه خواهد بود؟ حدس آن سخت نیست! اعتراض جمهوری اسلامی به این حرکت فرضی در ایالات متحده در حالی که خود عین آن را نه در فرض که در عمل پیاده میکند مصداقی است از آنچه در آغاز گفته شد؛ جاافتادگی تبعیض و اِعمال آن بدون شرم در عمل.