جمهوری اسلامی: حقوق اقلیت‌ها را نقض می‌کنم، پس هستم!

تورگود مارشال، عضو پیشین دیوان عالی ایالات متحده آمریکا، در جمله‌ای ماندگار گفته بود:

«ما کیفیت زندگی را بر اساس وضعیت آسیب‌پذیرترین افراد آن ارزیابی خواهیم کرد».

او که هم وکیل بود و هم یک مبارز حقوق مدنی و سال‌ها با تبعیض نژادی مبارزه حقوقی و مدنی کرده بود، این جمله را بر اساس سال‌ها تجربه بیان کرده بود.

اما جملاتی اینچنین که از پس سال‌ها تجربه مدنی بیان می‌شوند، قابلیت این را دارند که در یک موقعیت خاص محصور نشوند و در موارد دیگر نیز به کار روند.

مثلا بر این اساس می‌توانیم بپرسیم که آسیب‌پذیرترین افراد در زندگی مدنی ایرانیان چه کسانی هستند؟

برای یافتن پاسخ، وقتی به وضعیت کنونی جامعه ایران نگاه بیندازیم، متوجه می‌شویم که کمتر قشر و گروهی را می‌توان از آسیب‌پذیری دور دید.

قطعا زنان، گسترده‌ترین و پرجمعیت‌ترین قشر جنسیتی آسیب‌پذیر در جامعه ایران هستند که به واسطه سلطه‌حکومتی شریعت‌محور و فقاهتی، تحت تبعیض سنگین حقوقی قرار دارند.

اما به حساب همان فقاهت اسلامی که سایه‌ی سنگین خود را بر قوانین اساسی، جزایی، مدنی و آیین‌نامه‌های مختلف در ایران کنونی انداخته، بیایید به وضعیت اقلیت‌های مذهبی و عقیدتی نیز نگاهی بیندازیم.

برای بررسی روشن‌تر، از یک نمونه موردی، به سراغ تصویر بزرگ‌تر می‌رویم؛

عطالله رضوانی!

۵۳ ساله و از شهروندان بهایی ساکن بندرعباس بود. دوم شهریور ۱۳۹۲ در حالیکه با اتوموبیل شخصی خود به سوی خانه می‌رفت، توسط نیروهایی ناشناس ربوده شد.

فردای آن روز بود که پیکر این مرد خوشنام بهایی که پدر دو فرزند بود، در خارج از شهر پیدا شد. در حالیکه پیدا بود با ضرب گلوله‌ای به بالای گوشش به قتل رسیده است.

با اینکه خانواده عطالله رضوانی از همان آغاز برای قتل او پرونده قضایی باز کردند اما تاکنون که در سال ۱۴۰۲ هستیم، پس از ده سال هیچ‌گونه اقدامی از سوی نهادهای قضائی در رابطه با چگونگی و پشت پرده قتل او صورت نگرفته است.

عطالله رضوانی در سال ۱۳۵۸ نیز به علت بهایی‌بودن از دانشگاه اخراج شده بود و در دهه ۶۰ نیز به علت بهایی‌بودن، مدتی در زندان به سر برده بود.

او در بندرعباس شغل آزاد داشت و در بین همشهریان مسلمانش نیز بسیار محبوب بود. اما کینه بهایی‌ستیزانه و تعصب دیگری‌ستیزانه، تاب این خوشنامی و مسالمت‌جویی را نیاورد و عطالله رضوانی را به قتل رساند.

صهبا رضوانی، خواهر او نیز، تا کنون چندین نامه به ریاست جمهوری، ریاست قوه قضاییه، و برخی اعضای مجلس شورای اسلامی نوشته اما کوچک‌ترین پاسخی دریافت نکرده است.

این پرونده را مقایسه کنید با پرونده شهروندانی که به دلیل مطالبه حقوق اولیه انسانی‌شان، در سریع‌ترین زمان ممکن شناسایی و بازداشت می‌شوند و برایشان پرونده قضائی گشوده میشود.

عطالله رضوانی یک نمونه است اما با همین یک نمونه نیز می‌توان تصور کرد اقلیت‌های مذهبی و عقیدتی ذیل حکومت شریعت در ایران چه رنج سنگینی می‌برند.

اگر قرار باشد بر اساس معیاری که تورگود مارشال عرضه کرده بود، کیفیت زندگی مدنی ایرانیان را بسنجیم، قطعا بهائیان را باید جزو آسیب‌پذیرترین‌ شهروندان ایرانی تلقی کنیم.

و بر این اساس پرپیداست که اگر وضعیت بهائیان در ایران بهبود یابد، به طور کلی کیفیت زندگی در ایران بهبود یافته است.